در زراعت کلزا، به کار گیری تراکم مناسب، از جنبه های مختلف حایز اهمیت است. در تراکم بالای بوته، به دلیل پوشش گیاهی بیشتر، نفوذ نور به داخل پوشش گیاهی کاهش و مقدار رطوبت نسبی افزایش مییابد. تراکم، درجه ساقه بندی را تعیین میکند. بدین ترتیب که هر قدر تراکم بیشتر باشد، درجه ساقه بندی کمتر و عکس آن نیز صادق خواهد بود.
در تراکم بیشتر، درجه ساقه بندی تا گروه II و در تراکم کمتر تا گروه IV یافت میشود. حساسیت به ورس با تراکم گیاهی موجود بر روی ردیف در ارتباط استو تراکمهای بهینه برای حصول حداکثر عملکرئ 80-60 بوته در متر مربع است. برای تحقیق این منظور، استفاده از 6 کیلوگرم بذر کافی است.
ارگ کاشت کلزا در خاک های حاصلخیز باتلاقی قدری زودتر از موعد انجام گیرد، استفاده از 4 کیلوگرم بذر کافی خواهد بود. به طور کلی، در بافتهای سنگین که امکان شبز شدن بذر کاهش مییابد، یا در صورت کاهش فاصله خطوط، یا در کاشت کرپه و یا زراعت در اراضی خشک، مقدار بذر مصرفی را تا 8 کیلوگرم میتوان افزایش داد.
فاصله خطوط کشت، براساس ماشین آلاتی که کشاورز در اختیار دارد انتخاب میشود. تراکم نقش اساسی در وزن تک بوته دارد. جهت تولید عملکرد بیشتر، قبل از زمستان گذرانی، یک بوته باید وزن خشک قابل قبولی داشته باشد تا در برابر سرما مقاومت کند. آزمایشات نشان داده اند که وزن خشک تک بوته در پاییز باید حداقل 2-1.5 گرم باشد.
زیرا اگر کمتر از این مقدار باشد گیاه توانایی تحمل سرمای زمستان را نخواهد داشت. زیادی بذر کاشته شده در پاییز و وزن خشک تک بوته در بهار، همواره یک همبستگی منفی با وزن خشک برقرار میکنند. فاصله ردیف کاشت، یک جزء مهم از میزان بذر مورد نیاز برای کشت است، زیرا در رابطه با کنترل علفهای هرز، حساسیت به ورس و کوددهی نیتروژن موثر است. آزمایشات نشان دادهاند که فاصله خطوط کاشت 35-30 سانتیمتر و فاصله بذرها برروی ردیف در حدود 5 سانتیمتر مناسب اشت.
تاریخ کاشت بهینه کلزا با وضعیت جغرافیایی منطقه ارتباط مستقیم دارد واز فاکتورهای موثر بر رشد محسوب میشود. در کلزای پاییزه زمان کاشت باید طوری انتخاب شود که گیاه در پاییز به قدر کافی بتواند رشد کند تا از خطر سرما و حمله آفات در زمستان مصون بماند.
اگر کلزا در پاییز دیرتر کشت شود و تعداد برگهای روزت به 10-8 برگ نرسد، مقاومت در برابر سرما کاهش خواهد یافت . در کاشت زودهنگام پاییزه نیز نقطه رویش در معرض خطر سرمازدگی قرار میگیرد. اگر قبل از زمستان گذرانی احتمال ساقه روی بوته ها در میان باشد، برای ممانعت از رشد رویشی و ورود به مرحله ساقه روی، از مواد تنظیم کننده رشد مانند کلرکلرین کلرید(CCC)، سولفات مس و یا تریازول میتوان استفاده کرد.
این مواد توسط ریشه و یا جوانه قابل جذب است و با افزایش تعداد شاخه های جانبی، در واقع مرحله گلدهی را به تاخیر میاندازد. به طور کلی، کاشت پایییزه کمی قبل از کاشت متداول گندم یعنی زمانی است که دما به 20-15 درجه سانتیگراد رسیده باشد. تاریخ مناسب برای مناطق سردسیر کشور مثل آذربایجان 20-15 شهریور، برای غرب کشور 30-15 شهریور، برای مناطق گرگان و مازندران 15 مهر تا 15 آبان ماه و برای مناطق گرمسیر کشور اوایل آبان تا اوایل آذر توصیه میشود. تاریخ مناسب کاشت کلزای بهاره زمانی است که دمای خاک در حدود 6 سانتیگراد باشد. دماهای کمتر ممکن است به پوسیدگی بذر و عدم جوانه زنی منجر شود.
کلزا برای فتوسنتر و انتقال مواد غذایی به مقادیر زیادی آب نیاز دارد. در کلزای بهاره، بین عملکرد و تبخیر و تعرق یک رابطه خطی وجود دارد. توماس میزان افزایشی را در حدود شش کیلوگرم در هکتار به ازای هر میلیمتر آب اضافی گزارش کرده است. آبیاری قبل از گلدهی میتواند تعداد غلاف را افزایش دهد. حساسترین مرحله پس از گلدهی، مرحله طویل شده غلاف است. به نظر می آید که اثرات متقابلی بین مصرف آب و عملیات زراعی وجود نداشته باشد، ولی بین نیتروژن و آب رابطه ای وجود دارد.
در اکثر مناطق 3-2 نوبت آبیاری در پاییز و 3-2 نوبت آبیاری بهاره در مراحل شروع رشد در بهار، گلدهی و تشکیل غلاف مورد نیاز است که البته بسته به شرایط محیطی، میزان نزولات و دمای محیط قابل تعییز خواهد بود. کاشت پاییزه کلزا را میتوان مانند گندم آبیاری کرد. بدین ترتیب که از طویل شدن ساقه تا پایان بذر بندی فواصل آبیاری را کاهش داد و پس از آن، یعنی در زمان پر شدن بذر بر این فواصل افزود. آخرین آبیاری کلزا با پیدایش اولین آثار رسیدگی انجام میگیرد.
مصرف بهینه کودها در افزایش عملکرد کمی وکیفی محصول موثر است. حساسیت کلزا به مجاورت با کود بیشتر از گندم و جو است. جایگزاری کود در بستر بذر به آسیب گیاهچه و سبز شدن غیر یکنواخت مزرعه منجر میشود. پایین تر بودن دمای خاک و محتوای رطوبتی آن، این مشکل را تشدید میکند. برای اجتناب از این مسئله، توصیه میشود تا کود به صورت نواری مورد استفاده قرار گیرد.
استفاده از نیتروژن یک عامل کلدی و تعیین کننده عملکرد است، ولی اثرات متقابلی را نیز با دیگر عملیات زراعی از جمله رقم، تراکم گیاهی، استفاده از مواد تنظیم کننده رشد و قارچ کشها دارد. موقعی که بقیه عوامل زراعی در حد مطلوب باشند، اثرات مستقیم کود نیتروژنه بیشتر نمایان میشود گرات و چوبگر نشان دادند که در جذب و انتقال نیتروژن تفاوتهایی در بین ارقام وجود دارد. آنها ارقام را در سه تیپ زر طبقه بندی کردند:
کلزا در مراحل اولیه رشد تا حدودی پربرگ است. کمبود نیتروژن میتواند رشد برگها را به تاخیر اندازد و محصول را کاهش دهد. معلوم شده است که نیتروژن به دلیل حفظ طولانی مدت بیشترین تعداد برگ ممکن، با حفظ جریان مواد غذایی به سوی گل و غلاف، موجب افزایش عملکرد میشود.
کلزا 20 تا 25 درصد نیاز خود به نیتروژن را در پاییز، 70- 60 درصد آن را به هنگام شروع گل در بهار و 20- 10 درصد بقیه را در فاصله گلدهی تا رسیدگی از خاک تامین میکند.
در طی نمو رویشی در آغاز بهار، دمای خاک بسیار پایین و رطوبت خاک آنقدر زیاد است که موجب محدودیت در معدنی شدن و عدم کفایت تامین نیتروژن برای گیاه میشود. با گسترش هر چه بیشتر ساقه و شروع تکوین دانه در اواخر بهار، معدنی شدن خاک دوباره فعال میشود و نیاز به کود نیتروژنه کاهش مییابد. در نتیجه، به نظر می آید که مرحله اصلی برای مصرف نیتروژن اضافی، در انتهای زمستان اصلی به هنگام رشد فعال برگها باشد.
تحقیقات انجام شده در زمینه مصرف نیتروژن توسط یوزت و همکاران بیان میدارد که مصرف زود هنگام و پایه نیتروژن به ویژه در زراعتهایی با کاشت زود هنگام، پوشش سبز گیاه را افزایش میدهد، ولی به ندرت افزایش عملکرد را به دنبال دارد. کما اینکه ممکن است به دلیل رعایت شرایط زیست محیطی، ممانعتهایی در این رابطه پدید آید. قبل از تصمیمگیری برای نیاز کودی یک محصول، لازم است تا به میزان نیتروژنی که بر اثر معدنی شدن خاک و بقایای گیاهی دردسترس قرار میگیرد، توجه کرد. این مقادار میتواند به دو بخش تفکیک شود. بخش اول، مقدار نیتروژن معدنی شده در خاک و بقایای گیاهی در دسترس است. بخش دوم مقدار نیتروژنی که طی بهار معدنی خواهد شد. بخش دوم، به شرایط آب و هوایی وابسته است.
پیشبینی موازنه نیتروژن با اقتباس از رایو و همکاران به صورت زیر امکانپذیر است:
70Y = X – Nh + Ne + NS
در این رابطه 70 کیلوگرم نیتروژن مورد نیاز برای تولید یک تن دانه است. Y عملکرد مورد انتظار(تن در هکتار)، X مقدار نیتروژن ناشی از کود معدنی، Nh مقدار نیتروژن معدنی باقیمانده در خاک بعد از برداشت محصول، Ne مقدرا نیتروژن جذب شده در طول پاییز و NS مقدار نیتروژن معدنی تامین شده از خاک در بهار است که محتوی نیتروژن خاک در آخر زمستان را شامل میشود.
اگر Y، Nh و NS به طور دقیق محاسبه شوند، آنگاه میتوان کود نیتروژنه مورد نیاز محصول(X) را برآورد کرد.
کلزای بهاره برای هر تن دانه تولیدی 60-50 کیلوگرم نیتروژن جمع میکند. برای کلزای پاییزه این مقدار معادل 70 کیلوگرم نیتروژن است. یک تن دانه برداشت شده با 42 درصد روغن و 38 درصد پروتئین کنجاله، محتوی 35 کیلوگرم نیتروژن است. اندرسون و اولسون گزارش کردندکه کلزا با تولید 4 تن دانه در هکتار 200 کیلوگرم نیتروژن، 70 کیلوگرم فسفر و 140 کیلوگرم پتاس از زمین جذب میکند. قسمت عمده موادغذایی در اوایل بهار و به هنگام رشد سریع بوته ها جذب میشود، ضرایب مصرفی که با استفاده از نیتروژن نشاندار(N 15) در کلزای پاییزه تعیین شده است. عدد کوچکی را رد حدود 50 درصد نشان میدهد. یعنی 50 درصد نیتروژن از منبع کودهای معدنی توسط گیاه مصرف میوشد.
پویایی جذب نیتروژن در کلزای پاییزه در چهار مرحله رشدی گیاه یعنی پاییز، شروع بهار، مرحله رشد رویشی و از اتمام گلدهی تا رسیدگی در نظر گرفته میشود. همان طوری که مصرف بیرویه نیتروژن در کلزای بهاره، کارایی نیتروژن را کاهش می دهد، چنین امری در مورد محصول پاییزه نیز صادق است. این امر، ممکن است اهمیت اقتصادی نداشته باشد، ولی از جنبه زیست محیطی اهمیت زیادی دارد. اگر مقدار نیتروژن موجود در کاه با شخم زدن به خاک وارد شود، میتواند مانع از کاربرد مفرط نیتروژن کودی شود. در صورت کشت کلزا پس از یونجه و نخود، نیتروژن حاصل از پوسیدن بقایای این زراعتها برای تامین نیاز نیتروژنه کلزا در پاییز کافی خواهد بود. ولی، اگر کلزا بعد از غلات کشت شود، دادن 30 تا 40 کبلوگرم نیتروژن به خاک ضرورت دارد. در کل، بدون توجه به زراعت قبلی، در بهار 180-150 کیلوگرم نیتروژن به خاک داده میشود. صرف نظر از مقدار، توجه به زمان مصرف نیتروژن نیز مهم است. ولی، مرحله مشخصی از رشد کلزا که تغذیه نیتروژن در آن، اثر بارزی بر جای بگذارد، قابل تشخیص به نظز نمی آید شواهدی از اثر مثبت مصرف نیتروژن در شروع نمو زایشی گیاه بدست آمده است، ولی این یافته توسط سایرمحققان تایید نشده است. طبق معمول نیتروژن در سه مرحله از دوره رشد کلزا به صورت 1:3 در زمان کاشت، 1:3 در زمان خروج از حالت روزت و همزمان با گرم شدن هوا 3:1 در زمان ظهور غنچه های گل مصرف میشود.
در کلزای بهاره و در مناطقی با حاصلخیزی متوسط، کاربرد کود در زمان کاشت کارایی بالاتری را نسبت به مصرف آن به صورت سرک در مرحله ی جوانه زنی داشته است. با مصرف کود در زمان کاشت، حتی اگر لابه لای خاک نیز خشک شده باشد، گیاه قادر به استفاده از نیتروژن خواهد بود. ولی، درمناطق مرطوب نیتروژن همواره در معرض دنیتریفیکاسیون و شستشو است.
با اینکه در صورت مصرف نیتروژن به شکل نیترات، گیاه قادر است به سرعت از آن استفاده کند، ولی کلزا فرم آمونیومی نیتروژن را ترجیح میدهد. کود آلی نیز منیعی از نیتروژن است، ولی متغییر بودن مقدار آن مانع از تعیین استانداردی برای مصرف آن میشود. در رابطه با مصرف کودهای دامی مطالعات بسیار اندکی صورت گرفته است و واکنش کلزا به این نوع کودها هنوز ناشناخته مانده است.
کمبود نیتروژن به کاهش تعداد غلاف در بوته، کوتاهی قد گیاهان، ضعف رشد اولیه و ضعف رشد سبزینهای گیاه، ارغوانی شدن برگ و رگبرگها و زرد شدن برگهای پیر منجر میشود. نیتروژن موجود در برگهای مسنتر با توزیع مجدد وارد برگهای جوانتر میشود و در نتیجه برگهای پیر پژمرده و خشک میشوند.
کلزا فسفر را در مراحل اولیه رشد به خوبی جذب میکند واین جذب به مدت 8 هفته ادامه مییابد. به ازای هر تن دانه حدود 12 کیلوگرم فسفات برداشت میشود. محتوی روغن و پروتئین تحت تاثیر مصرف فسفات قرار دارد. شکلهای مختلف کودهای فسفاته، حلالیتهای متفاوتی دارند. در این میان فراهمی منوآمونیوم فسفات و پلی فسفات از سنگ فسفات که فقط در شرایط اسیدی حل میشود، بیشتر است. به دلیل تحرک کم فسفات، باید پیش از کاشت آن را با خاک مخلوط کرد. قرارگیری کود فسفاته به صورت نواری، اقتصادیتر از اختلاط آن است. ولی در صورت نزدیکی زیاد بذر با کود، خطر سمیت پیش میآید. زمانی که به مقادیر زیادیی فسفات نیاز است. عمیق کاری مواری کود بهتر از روش مصرف کناری آن خواهد بود. برگ و ساقه گیاهانی که دچار کمبود فسفر هستند، ابتدا به رنگ سبز متمایل به آبی تیره و بعد به رنگ ارغوانی درمیآیند. گیاه کوتوله میشود و ریشههای آن کوتاه و ضعیف میمانند. در موارد شدیدتر حاشیه برگها نکروزه میشود و برگهای مسنتر پیش از بلوغ کامل پژمرده و خشک میشوند. کارایی جذب فسفر توسط ریشه کلزا از بقیه محصولات زراعی بیشتر است. وجود فسفر کافی در خاک بر اثر وجود انشعبات زیاد و توسعههای ثانوی ریشه، گیاه را مقاوم میسازد تا سیستم ریشه ای قوی و سالمی را در مراحل ابتدایی رشد تشکیل دهد و موجب شود تا مواد غذایی و آب را در حجم و عمق بیشتری از خاک دریافت کند.
عوامل مختلفی مانند اسیدیته خاک تاثیر زیادی را در آزادسازی فسفر در خاک دارد. بیشترین فراهمی عنصر فسفر در خاک هایی با pH 6 تا 7 دیده می، شود. زیادی رطوبت در دمای پایین خاک حتی در خاکهای غنی از فسفر موجب ممانعت از جذب آن توسط گیاه میشود. به طور کلی، پاسخ به کودهای فسفاته، به ندرت با واکنش به کودهای نیتروژنه برابری میکند.
نیاز به پتاسیم در کلزا بسیار بالا است. کلزا برای هر تن دانه، حدود 25 کیلوگرم پتاسیم برداشت میکند. بیشترین مقدار جذب در مرحله طویل شدن ساقه است. به خاطر بی تحرکی پتاسیم در خاک، کود باید پیش از کاشت در قشر سطحی خاک اختلاط یابد. همانند فسفات، قرارگیری کود به صورت نواری در زیر و کنار بذر، کارایی بیشتری را نسبت به پخش آن دارد. تماس بذر با کود، جوانه زنی را کاهش میدهد. شواهدی درمورد تاثیر زیاد pH در فراهمی پتاسیم در دست نیست، ولی بافت خاک به جهت جذب سطحی پتاسیم در سطح ذرات رس، دارای اهمیت است. پتاسیم اثری بر روی کیفیت دانه به جز در خاکهای بسیار فقیر ندارد. این عنصر تحمل گیاه را نسبت به سرما، خشکی و بیماریها افزایش میدهد. با تولید نشاسته، کربوهیدراتها و روغن افزایش مییابد. حداکثر مقدار پتاسیم موجود در ماده خشک گیاهی به نام گلدهی، 2.5 درصد برای عملکرد مطلوب است. برگهای گیاهان مبتلا به کمبود پتاسیم به رنگ سبز تیره درمی آیند و گاهی نیز دچار پیچش میشوند. در عین حل حواشی برگها و سطح بین رگبرگها تغییر رنگ و سوختگی موضعی نشان میدهند. گیاهان جوان کوتوله میمانند و بسیار زود پژمرده میشوند. در موراد شدیدتر، برگ به طور کامل میمیرد، ولی اتصال آن به ساقه باقی میماند.
ساختار شیمیایی گلوکوزینولات از اسیدهای آمینه گوگردی است. میزان گلوکوزینولات از فراهمی نیتروژن و گوگرد در خاک متاثر میشود. نسبت نیتروژن به گوگرد باید در ارزیابی اثرات مصرف نیتروژن بر روی محتوی گلوکوزینولات در نظر گرفته شود. بهره مندی زیاد گیاه از این دو عنصر غذایی موجب بالا رفتن سطوح گلوکوزینولات می شود. حد مطلوب نسبت نیتروژن به گوگرد را در مرحله ی گلدهی برابر با 12 گزارش کردهاند. گلوکوزینولات میتواند منعکس کننده وضعیت فیزیولوژیکی گیاه و یا معیاری از وجود تنش رطوبتی در بعد از گلدهی باشد. کمبود گوگرد به کاهش میزان کلروفیل، زردی برگها، کلروز بین رگبرگها، اختلال در رشد و کوچکتر ماندن گیاه، کندی رشد غلاف و چروکیده شدن دانه ها منجر میشود. این علایم، بیشتر در اوایل غنچه دهی و مرحله به گل رفتن مشاهده میشود. از آنجایی که گوگرد در گیاه متحرک نیست و نمیتواند از برگهای پایین به برگهای جوانتر بالایی حرکت کند، بنابراین برگهای جدید، گلها و غلاف شاخه های در حال رشد، بیشتر از برگهای مسنتر واقع در قسمت پایین گیاه، دچار کمبود میشوند.
کلزا در مقایسه با غلات به گوگرد بیشتری نیاز دارد، زیرا گوگرد درکلزا هم جهت سنتز پروتئین و هم سنتر روغن بکار میرود. در این گیاه، گوگرد اثر مستقیمی بر روی عملکرد کمی و کیفی دانه دارد. این کود را میتوان در سطح خاک پخش کرد و سپس آن را از طریق آب آبیاری و یا باران وارد خاک ساخت. گیاه سولفاتها را فقط از خاک جذب میکند و تغذیه گوگردی بستگی زیادی به معدنی شدن آن دارد. سولفاتها نیز همانند نیتراتها بسیار حساس به شستشو هستند و در مناطقی که بارندگی پاییزه بیشتر از 300 میلیمتراست، امکان بروز کمبود گوگرد وجود دارد. در خاکهای اسیدی میتوان از کود سولفات پتاسیم و یا کود سولفات کلسیم استفاده کرد. در کلزای بهاره، کمبود گوگرد به ندرت اتفاق میافتد، زیرا در بهار معدنی شدن بیشتر انجام میگیرد. مصرف گوگرد به شکل پودر یا گل گوگرد برای رفع کمبود این عنصر کافی نیست. استفاده از گوگرد به شکل سولفات در افزایش عملکرد موثر است. استفاده از پودر گوگرد اثر بارزی برروی عملکرد ندارد و تنها موجب افزایش غلظت کلی گوگرد در گیاه به هنگام برداشت میشود . در خاکهایی که مبتلا به کمبود گوگرد هستند اثرات متقابل مثبتی میان کودهای نیتروژنه و پودر گوگرد دیده شده است. در این خاکها اگر فقط به افزایش نیتروژن مبادرت شود و گوگرد اضافی در خاک مصرف نشود، عملکرد دانه و میزان گلوکوزینولات بذر افزایش مییابد. کمبود گوگرد در خاکهای درشت بافت و خاکهای فقیر ازمواد آلی بسیار شایع است. همانند نیتروژن، بالا بودن رطوبت خاک و پایین ماندن دمای خاک نیز از معدنی شدن گوگرد توسط فعالیت میکروبی ممانعت میکند. وجود گوگرد برای بیوسنتز گلوکوزینولات ضروری است. میزان گلوکوزینولات بذر هبستگی زیادی با میزان گوگرد برگهای جوانتر به هنگام ساقه رفتن دارد. آزمون خاک برای گوگرد مهم است و بیشتر مقدار 50 کیلوگرم در هکتار آن در خاکهایی که دارای سولفات کمتر از 10 میلیگرم هستند استفاده میشود.
آرایش سنگین و غلیظ یا به اصطلاح آرایش مجلسی، به دلایل مختلفی در میان بسیاری…
انتخاب پرایمر مناسب بر اساس نوع پوست یکی از عوامل کلیدی در دستیابی به ظاهری…
میکاپ یکی از جوانب مهم زیبایی و مراقبت از پوست است که به هنر آرایشگران…
در دنیای امروز، توجه به مراقبت از پوست به یکی از ضروریات زندگی تبدیل شده…
در فصل تابستان، با افزایش دما و رطوبت، افراد بیشتر از هر زمان دیگری نیاز…
پیری طبیعی یکی از فرآیندهای اجتناب ناپذیر زندگی است، اما با توجه به پیشرفت های…
نمایش دیدگاه ها
سلام
در مناظق شمالی کشور، آغاز گلدهی باید از 20 بهمن تا حداکثر 10 اسفند ماه، پایان گلدهی تا 10 فروردین ماه و رسیدگی محصول در اواسط اردیبهشت ماه باشد.
این مطلب رو از کجا آوردین رفرنسش چجوریه